بی قاعده


مدتیه به دلیل اینکه فرصت بیرون رفتن برای عکاسی ندارم و اصولا تابستون، برای عکاسی من سوژه های زیادی نداره، رفتم سراغ کارهای خارج از قاعده! هر چند که همین کارهای به اصطلاح خارج از قاعده هم برای خودش قواعدی داره. شاید خیلی از عکاسان معجزات وادی دیجیتال برایشون عادی شده باشه اما من هنوز هم از این همه امکانات ذوق زده میشم. برای من گرفتن عکسی مثل این با نگاتیو غیر ممکن بود. شاید با نگاتیو کسی 40-50 تا نگاتیو حروم نمی کنه تا یه همچین چیزی بگیره. تازه بعدش هم بگه خوب که چی؟!

سانیار


بعد از اینکه کاری که عادت شده بود رو ترک کنید و از مودش بیرون بیایید خیلی سخته که دوباره شروع کنید. وبلاگ نویسی ما هم اینجوری شده. یه مدتیه که تنبلی می کنم.
اما این فینگیلی رو که می بینید من داییشم! روزی که به دنیا اومد مملکت رو بهم ریخت! یعنی دقیقا بعد از اینکه صدای ونگش بلند شد شهر به آشوب کشیده شد. آخه ساعت 2 بعد از ظهر روز 23 خرداد 88 به دنیا اومد!
ما رو هم گذاشته سر کار. یک فامیل رو مچل خودش کرده فسقلی. من هم که شدم عکاسباشی حضرتش. از لحظه به لحظه این سه ماه عکس و فیلم داره. بچه های امروزی چقدر خوشبختند.